کاروان گلها
حاوی بهترین غزلیات شورانگیز از شعرای نامی ایران

گفتم خیال وصلت گفتا بخواب بینی

گفتم مثال رویت گفتا در آب بینی

گفتم خواب دیدن زلفت چگونه باشد؟

گفتا که خویشتن را در پیچ و تاب بینی

گفتم رخ تو بینم گفتا زهی تصور

گفتم به خواب جانا گفتا به خواب بینی

گفتم که زلف رویت بنمای تا ببینم

گفتا که در چنین شب چون آفتاب بینی؟

گفتم خراب گشتم در دور چشم مستت

گفتا که هر چه بینی مست و خراب بینی

گفتم لب تو دیدم،صد جان،بهاست او را

گفتا مبصری تو در لعل ناب بینی

گفتم که روز «سلمان»شب شد ز تار مویت

گفتا نگربه رویم تا ماهتاب بینی

جمعه 15 مهر 1390برچسب:گفتم گفتا , سلمان ساوجی, :: 18:5 ::  نويسنده : خلیل رنجبر

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

باسلام و درود بر شما کاربر عزیز، ورود شما را به این وبلاگ خوش آمد عرض میکنم ، اين وبلاگ مجموعه اي از اشعار نامی شعرای ایران مي باشد. امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گیرد اميد است قدمي كوچك در جهت اشاعه ي فرهنگ و ادبیات ایران زمین بر دارم . این وبلاگ در پايگاه ساماندهي وزارت فرهنگ اسلامي ثبت شده است.
آخرین مطالب
نويسندگان




Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت